...ای کاش عاشق نمی شدم...

...............................تقدیم به بهترینم..............................

...ای کاش عاشق نمی شدم...

...............................تقدیم به بهترینم..............................

عاقبت دل شکستن

 

شب بود و خموش
چهره تاریکش دل من را لرزاند
و من افسرده کشیدم بر خود
بار اندوه غمی جان فرسا
دردم از آن عشق دیرین بود
غصه ام از او جدا ماندن
دردم از آن بود
غصه ام از او
اشک من غلتید
جای انگشتان تو بر صورتم پوسید
دختری گریید
پسری خندید
و من آهسته درآغوش گرفتم دخترک را، دخترک ترسید
از نگاهش خون می بارید
مثل یک بچه آهو می لرزید
پسرک باز هم دید و خندید
گفتمش:
غصه ات از چیست دختر زیبا
گریه ات از کیست، با من بگو آن را
گفت:
غصه ام از فراغ او
گریه ام از خنده های او
لیک همچنان از عشق نافرجام می نالید
از درد دوری بر خودش سخت می پیچید
دخترک آن شب در آغوش من خوابید
در درونش نور عشق و پاکی می تابید
با آن همه رنجش و آزار
اما هرگز در درونش خون نفرت نمی جوشید
باز هم مثل هر شب
دخترک خواب پیوند با پسرک را دید
باز هم پسرک بی اعتنا
در رویای آن شب می رفت و می خندید
خورشید صبح دگر بار،
بر آن سرزمین و مردمان تابید
اما دخترک از خواب برنمی خیزید
آری دخترک از اندوه تا به ابد خوابید
پسرک بر جسدش حاضر شد و گریید
او تا به ابد نالید
دخترک آرام در خواب خوشش
خندید

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد