-
[ بدون عنوان ]
18 - آبانماه - 1386 11:01
من می دانم؛ می دانم روزی از کوچه دلتنگی هایم گذر خواهی کرد. من آن روز٬ کوچه را با اشک هایم آب خواهم داد تا؛ بوی خوش آمدن یار همه را با خبر کند؛ و به انتظار دیرینه ی من پایان دهد. من تو را٬ عشقت را٬ حتی دوست نداشتن هایت را٬ در سینه ام٬ در خیالم و در روحم حبس خواهم کرد.
-
عاقبت دل شکستن
1 - شهریورماه - 1386 11:33
شب بود و خموش چهره تاریکش دل من را لرزاند و من افسرده کشیدم بر خود بار اندوه غمی جان فرسا دردم از آن عشق دیرین بود غصه ام از او جدا ماندن دردم از آن بود غصه ام از او اشک من غلتید جای انگشتان تو بر صورتم پوسید دختری گریید پسری خندید و من آهسته درآغوش گرفتم دخترک را، دخترک ترسید از نگاهش خون می بارید مثل یک بچه آهو می...
-
تو بیا زندگی آغاز کنیم
1 - شهریورماه - 1386 11:32
تو بزن سر بر دامن سنگ با تمام وجود خویش بر خویشتن تو بزن آتشی بر دامن ننگ هر چند سخت تو بزن سر به بیابان و دشت تا که دنبالت بگردم یک عمر انتظار است مرا در پس تو انتظاری که به آن دارم رشک تو بیا فاصله را کم کنیم عشق خود را اسطوره ی عالم کنیم گر تو خواهی شب من روز شود تو بیا زندگی آغاز کنیم
-
ان شبانگاه که......
1 - شهریورماه - 1386 11:31
آن شبانگاه که دل بر سر راهت دادم بنده عشق تو گشتم تو شدی بنیادم طالع سعد من از یاد نگاه تو بود چشم زیبای خمارت نرود از یادم با تو بودن چه خوش است آی پریزاد رضا مست روی مه تو هستم و اینک شادم در کمینم که شبی بگذری از کوچه دل که من اینگونه به دنبال رهت افتادم نیستم در غم حسرت که تویی یاور من با تو ای مریم من تا به ابد...
-
عاشقان,عشق مگر چیست؟
1 - شهریورماه - 1386 11:30
شب بود و عشق نظری بر ما کرد در دل خامش ما شمعی بر پا کرد روشنی دل من از بر اوست او که در لحظه ی افتادن مرا برجا کرد عاشقان،عشق مگر چیست؟ بنگرید بر من رخساره سیه در بر اعیان پرو بال سفید جز من هیچکس عاشق نیست! دل اگر با تو بود، مخزن اسرار پر از رنج نبود. بی شک شاد می بود، اگر خانه ی غمگین پر از درد نبود. منتظر چشم بر...
-
تنها
1 - شهریورماه - 1386 11:27
در کنار تو، تنهای تنها آرام می خوابم کسی جز من و خدایم از احوالم چیزی نمی داند چه کسی گفت خواب نازنین را از من بدزدی...؟ هنوز چشمانم اشک می بارد مدت هاست که مرا عاشقانه به آغوش نمی کشی دوست داشتن ها و عاشقی های گذشته فراموشت شده....
-
خواب
1 - شهریورماه - 1386 11:25
پشت شیشه تا بخواهی شب در اتاق من طنینی بود از برخورد انگشتان من تا اوج در اتاق من صدای کاهش مقیاس می امد لحظه های کوچک من تا ستاره فکر می کردند خواب روی چشم های من چیز هایی را بنا می کرد یک فضای باز شن های ترنم جای پای دوست .............
-
توی چشمام نگاه کن
1 - شهریورماه - 1386 11:15
توی چشمام نگاه کن نگو دوستم نداری نگو دیگه پیش تو ندارم اعتباری برای آخرین بار اسم منو صدا کن بشین و قبل رفتن گریه هامو نگاه کن دونه دونه اشکام روی گونه هامه همه غمه دنیا روی شونه هامه تموم زندگیمونو به پای عشقمون دادیم نفهمیدیم چطوری به دامه هم افتادیم بین من و تو امروزفاصله ها یه دنیاست برو که عاشقمون قشسنگ ترین...
-
تاراج...
1 - شهریورماه - 1386 11:12
لاشه خونین تنهایی ام را فردا ، به گور آرزو ها خواهی بُرد. دست هایت ، ـ این دست های شب زده ـ مرا به زندان آرزو ها می برد عاقبت و ستاره ها را اعدام می کند. مرگ را در چشمان ات تماشا می کنم که می خندد به من و مرا به عشق تو متهم ! از چه می ترسی؟ تو که خوب آمدی ، خوب رد شدی ، خوب مرا شکستی تو که دست هایم را سیاه خواندی و...
-
[ بدون عنوان ]
1 - شهریورماه - 1386 11:07
-
برایم خاکی باش
1 - شهریورماه - 1386 11:00
برایم خاکی باش تا درون تو جوانه بزنم بزرگ شوم و میوه دهم اگر تمام وجودم را به تو می دهم برای این است تا تو دوباره مرا زنده کنی
-
[ بدون عنوان ]
8 - اردیبهشتماه - 1386 18:32
یاروهمسرنگرفتم که گروبودسرم توشدی مادرومن باهمه پیری پسرم توجگرگوشه هم ازشیربریدی وهنوز من بیچاره همان عاشق خونین جگرم خون دل می خورم و چشم نظربازم جام جرمم اینست که صاحبدل وصاحبنظرم من که باعشق نراندم به جوانی هوسی هوس عشق وجوانی است به پیرانه سرم پدرت گوهرخود را به زروسیم فروخت پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم عشق...
-
از تو با مصلحت خویش [مصلحت عشق]
21 - فروردینماه - 1386 18:02
از تو با مصلحت خویش نمی پردازم همچو پروانه که می سوزم و در پروازم گر توانی که بجویی دلم امروز بجوی ورنه بسیار بجویی و نیابی بازم همچو چنگم سر تسلیم و عبادت در پیش تو بهر ضرب که خواهی بزن و بنوازم گر به آتش بریم صد ره و بیرون آری زر نابم که همان باشم اگر بگدازم خدمتی لایقم از دست نیایید چه کنم سر نه چیز یست که در در...
-
چه راحته رفتن / چه سخته موندن و منتظر بودن
9 - فروردینماه - 1386 19:22
چه راحته دوست داشتن چه سخته عاشق شدن چه راحته زندگی چه سخته مردن چه راحته معشوق شدن چه سخته عاشق بودن چه راحته جدایی چه سخته وصال چه راحته گریه کردن چه سخته خندیدن چه راحته گفتن چه سخته شنیدن چه سخته نوشتن چه راحته خوندن
-
من و تو
9 - فروردینماه - 1386 19:14
رستنی ها کم نیست٬ من و تو کم بودیم٬ خشک و پژمرده تا روی زمین خم بودیم گفتنی ها کم نیست من و تو کم گفتیم مثل هذیان دم مرگ از آغاز چنین درهم و بر هم گفتیم دیدنی ها کم نیست من و تو کم دیدیم بی سبب از پاییز جای میلاد اقاقی را پرسیدیم چیدنی ها کم نیست من و تو کم چیدیم وقت گل دادن عشق روی دار قالی بی سبب حتی پرتاب گلی سرخ...
-
[ بدون عنوان ]
9 - فروردینماه - 1386 19:13
رفتی برو اما نگو دیگر نمی آیی حالا که من میمانم و یک عمر تنهایی حالا که دیگر عشق هم تکرار یک درد است عشقی که در دل مانده تا روز مبادایی این روزها را خواستی اما بدون من سر کرد این دل بی تو اما با چه شبهایی رفتی و من این لحظه ها را می شمارم باز تنها به این امید تو یک روز می آیی اما دلم این لحظه را باور نخواهد کرد وقتی...
-
[ بدون عنوان ]
9 - فروردینماه - 1386 19:10
منو بسپار قسمت عشـق تو یه دنیا اشکه وصلت بغـــــــض و غزل مبارکه به غربـــــــت ترانه و عـــاشقی آز آسمون چشمام خون می چکه قلـــب من، نبــض دقایق غمت ترانه نــــازه یه دنیا ملـــــــودی با حضور مبهـــــــم چشمای تو غزل غزل پشت یه عینک دودی منو نسپار به یه آسـمون اشک خدا نگه دار تـــــــو همین حالا به ســــــاز دلتنگی...
-
[ بدون عنوان ]
1 - فروردینماه - 1386 14:33
با سلام و تبریک سال نو خدمت شما خواننده ی عزیز
-
چی بگم ...!
11 - بهمنماه - 1385 18:22
عاشورا ۱۰ بهمن ۸۵ --> ظهر عاشورا خیابان ظفر
-
نگاه رویایی
22 - دیماه - 1385 11:28
نگاهی از پشت ققنوس چشم من بسته به رویا ، غمت از همه جا سر آمد تا نگاهم با نور تو چون قفسی خسته بر آمد شاپرکی خسته از فراغت در انتظار نگاهت بود تا نور نگاهت از پشت ققنوسی در آمد منی که خسته در قفسی چون ماهی در ساحل افتاده بودم تا که از دستای تو بر قایقی شکسته خبر آمد بسته بود صدای تو در درونم از همه جا تا موجی از ندایت...
-
باورم کن
22 - دیماه - 1385 11:27
باورم کن زه چشمت دور هستم و در حسرت هستم ای تمـام هســتی من بـــاورم کـــن جدایی از فراغ تو ندارم چون شبنم زه روی گل چشم من بسته به رویاست نگاهم کن دفـتـر از مشــــق تـو نـدارم یــــادگاری موجـــی از صدایت رو فریادم کــن در گلستان شعر و ادب ندارم واژه ای زه وصفت در تجـــلی رویـاهـایم خیـالم کــن چون به دلت دلباخته ام...
-
شبی با شبنم
22 - دیماه - 1385 11:26
شبی با شبنم خدایا گفته بودم همه ی امیدم رو به تو بستم قسمی جز قسم مرگ در رسیدنش نبستم ناز نگاهش رو خریدم به هیچکس نمی دم گفته بودم عاشقتم ، دلتو پس نمی دم سر هر دوراهی ، راه عشق رو پیمودم می دونی هر چی سختی بود از تو آموختم شرم هر گلی در شکفتن شکوفه اش هست می دونی که اول عاشقی همون رسیدن به آخرش هست امید هر سبزه ای در...
-
من گله ای ندارم
22 - دیماه - 1385 11:25
بار خدایا من هرگز نمی توانم از دل غریبانه ام در حسرت رسیدنش گله ای از تو کنم بار الهی من از برای رسیدن محصولات آرزوهایم نیازمند توام نیازمند تو ام که بارانت زمین آرزوهایم رو سیراب کند اما از سر شوقم بیش از هر عاشقی عاشق شدم سیرم لیکن جوانه های زمینم در رسیدن به آرزوهایشان در حسرت مانده اند باران تموم شده ، زمین خیسم...
-
ساده ی یک خیال
22 - دیماه - 1385 11:24
بار خدایا ساده ی یک خیالم که منو اسیر کرده همه نیازم رو به نگاهش فقیر کرده سر یک وصال و پاره ی یک سکوت منو از برای شوقش دلیر کرده رمز عاشقی رو در سادگی یک نگاه معنا کرده مشتی سنگ را در بیابان دلم حریر کرده دلی که پیش تو دارم شبا به جای ابر کوچه ها رو تر کرده ساده نبودم که تو رو برای امیدم تصویر کردم دلمو در عوض چشماش...
-
انتظار وصال
22 - دیماه - 1385 11:23
عاشقی چون دلی است پر از خرمن خشکیده از بی خیالی که با یک نگاه ارغوانی آتش می گیرد و چاره ی خود را در وصال یک قطره باران از نگاه خیال در سرای آرزو می یابد خیالی از تبسم یک سکوت از پریشانی فکر در اندیشه ی بود یا نبود تفسیر من از نگاهت جز یک کلمه نیست و واژه ای هم نمی یابم که در آن یک کلمه جای دهم عاطفه ات با احساسم...
-
رد پای خیال
22 - دیماه - 1385 11:22
در دلم جز عشق تو رد پای دیگری نیست در تمام وجودم جز ندای تو صدای دیگری نیست تنهام و در فراغم جز رویای تو خیال دیگری نیست همه ی آرزویم تو هستی و جز وصالت محال دیگری نیست باغ دلم پر از نگاه ارغوان توست بی نگاه تو ، بهارم جز زمستان چیز دیگری نیست منم که در بیشه ی نگاهت چمن زدم برای من تنها و تکیده جز عشق تو قرار دیگری...
-
دیگه بسه...
30 - آبانماه - 1385 19:46
گفتم ازعشق دلم سخت گریست گفتم از عشق قلم خون بچکید گفتم از عشق زمان فارق شد گفتم از عشق جنون کامل شد اما نه دیگه بسه.... اما نه دیگه بسه... بسه هر چی که کشیدم حیفه آدم دل ببازه حیف آدم خون بباره حیفه این دل بشه عاشق طفلکی چرا فناشه دیگه بسه هر چی سوختم دیگه بسه هر چی ساختم من میگم..... وقتی آسمون می باره... دل من چرا...
-
عشق ...
21 - آبانماه - 1385 15:39
جایی خواندم جهان قران مصور است و آیه های در آن به جای آنکه بنشینند ایستاده اند درخت یک مفهوم است .. دریا مفهومی دیگر جنگل و ابر و باد و خاک مکمل آن و من میگویم : بیایید با چشمانی عاشق جهان را تلاوت کنیم با صوتی دلنشین از سمفونی عشق همراه با واژه گانی از جنس بلور و عطشی سیری ناپذیر و لذتی به وسعت همین گیتی می نویسم تا...
-
آه من ...
15 - آبانماه - 1385 18:18
آه از این زندگی... آه از من! آهی از جنس بلور . آه از پرسشهای مکرر؛ ... آه از پاسخ های گنگ آه از لرزش دل و آه از چشمان منتظرو بغضی گره خورده در حنجره ای زخمی از قافله یِ بی پایانِ دلتنگی ها- از شهرهای انباشته از سکوت ؛از غمی جانسوز و بی پایان آه از چشمهایم که بیهوده در آرزوی نورند- از بی حیاییِ اشخاص- از شکستن های بی...
-
تردید با...
15 - آبانماه - 1385 18:17
من در این دنیا خدا حیران شدم یا ناتوان من در این وادی خدا مجنون شدم یا بی زبان قلب من جویای عشق است و کجا لب تر کنم این دل ویران من گوید که با غم سر کنم گر که باشد سهم من یک عمر تنهایی و غم پس چرا قلبی نهادی در درون سینه ام بار الهی سینه ای دارم سرا پا عشق و شور یار من گمگشته در خود من شدم مدهوش دوست عشق من... تردید...